در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری قمری امام موسی ابن جعفر (ع) به دستور هارون‌الرشید به شهادت رسید و غبار اوهام و خرافات بر چهرهٔ حقیقت نشسته شد و زندگی ۵۵ساله وی مملو از رشادت‌ها و شجاعت‌هایی در برابر ظلم حاکمان بود.

به گزارش خبرنگار زریوار خبر، در تاریخ اسلام ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری قمری روزی است که غبار اوهام و خرافات بر چهرهٔ خورشید حقیقت نشسته و نور آن را کم‌رنگ کرده است. در این روز، مردی از سلالهٔ پاک رسول‌الله (ص) به نام موسی ابن جعفر (ع) به دستور و تحریک هارون‌الرشید پس از ۱۴ سال زندان در دستان سندی بن شاهک مسموم گردید و به شهادت رسید و زندگی ۵۵ساله این بزرگ‌مرد سرشار از رشادت‌ها و شجاعت‌هایی است که در برابر ظلم و ستم حاکمان زمان خود ایستادگی کرد.

دوران زندگی امام کاظم (ع) با حکومت‌های منصور مهدی و هادی عباسی مصادف بود پس از این سه نفر هارون، برادر هادی و نوه منصور، به حکومت رسید و هارون فردی مقتدر و باهوش بود که به‌خوبی می‌دانست امام کاظم (ع) برای خلافت او خطر بزرگی به شمار می‌آید به همین دلیل دستور می‌دهد امام را از مدینه به عراق منتقل کنند و در این دوران امام کاظم (ع) باوجود جو حاکم بر جامعه راه پدر بزرگوارش را ادامه می‌دهد و تشکیلات زیرزمینی و آرام خود را حفظ می‌کند.

امام در برخورد با هارون صراحت و شجاعت خاصی دارد و یکی از نمونه‌های بارز این صراحت بحث غصب فدک است و هارون به امام می‌گوید که می‌خواهد فدک را به او برگرداند درحالی‌که هدف او از این کار ازبین‌بردن اولین شعار شیعه برای موجودیت خود بود؛ اما هر بار با انکار امام روبرو می‌شود.

هارون اصرار می‌کند که اجازه دهد فدک را به او بدهد و امام در پاسخ می‌گوید: «حاضرم فدک را بگیرم؛ اما فدک را کامل می‌گیرم با همان مرزهای واقعی‌اش» هارون در پاسخ می‌گوید: «مرز فدک مگر کجا است؟» امام بادقت و هوشمندی می‌فرماید: «اگر حدود فدک را بگویم از پس‌دادن آن منصرف می‌شوی» هارون با تعجب می‌پرسد: «به جان جدّت می‌دهم» امام در ادامه می‌فرماید: «مرز اول فدک کشور عدن، منتهی‌الیه جنوبی جزیرةالعرب. مرز دوم، سمرقند، منتهی‌الیه مشرق کشور اسلامی. مرز سوم تونس، منتهی‌الیه غربی کشور اسلامی. مرز چهارم، کناره‌های دریای مدیترانه، منتهی‌الیه شمالی کشور اسلامی» با شنیدن این مرزها چهره هارون سیاه می‌شود و می‌گوید: «برای ما چیزی نماند» امام در اینجا به‌وضوح نشان می‌دهد که اگر مرزها را مشخص کند هارون هرگز فدک را برنخواهد گرداند.

این گفتگو نشان‌دهندهٔ عمق تفکر امام کاظم (ع) و آگاهی او از وضعیت سیاسی و اجتماعی زمانه‌اش است. وی به‌خوبی می‌داند که فدک تنها یک زمین نیست؛ بلکه نماد حق و حقیقت است و امام کاظم (ع) با این سخنان به هارون یادآوری می‌کند که روزی شعار تشیع فدک بوده و امروز این شعار به حکومت بر جهان اسلام تبدیل شده است که هارون آن را غصب کرده است.

باوجوداینکه حکومت در دست بنی‌عباس بود؛ اما وضعیت شیعه در زمان امام کاظم (ع) به‌قدری قوی و نیرومند شده بود که هارون را به وحشت انداخت و این ترس هارون از قدرت و نفوذ امام او را به تصمیمی هولناک واداشت: قتل موسی بن جعفر (ع).

روزی که جمعیت زیادی برای تشییع پیکر امام به سمت سندی بن شاهک آمدند نشان‌دهندهٔ تأثیر عمیق امام بر مردم و گسترش تشیع در بغداد بود و این جمعیت شامل خانواده زندانبان نوه‌اش کشاجم، همسرش و فرزندان تربیت‌شدهٔ او بود که همگی تحت‌تأثیر تلاش‌های امام صادق (ع) و امام موسی بن جعفر (ع) به شیعه تبدیل شده بودند.

امروز آنچه که باید به‌زور به شیعه فهماند این است که خون‌دل‌هایی که ائمه اطهار (ع) خوردند و رنج‌هایی که بردند تنها به‌خاطر برپایی حکومت اسلامی بوده است و هر یک از امامان با فداکاری‌ها و رشادت‌ها و مبارزات حاد سیاسی در برابر حاکمان غاصب بنی‌امیه و بنی‌عباس ایستادند تا دین تحریف نشده اسلام به ما برسد.

متأسفانه برخی از شیعیان تنها اطلاعات شناسنامه‌ای از ائمه دارند و هنوز غبار خرافات و تحریفات از چهرهٔ خورشید حقیقت پاک نشده است و این غبار مانع درک عمیق و صحیح از اهداف و آرمان‌های ائمه اطهار (ع) می‌شود و نیازمند تلاش و کوشش همگان برای زدودن آن است.

یادداشت: لیلا چمن خواه